گفتگو با : فضل الله نکولعل آزاد ( ن.آزاد ) شاعر و نویسنده

ساخت وبلاگ
      گفتگو با : فضل الله نکولعل آزاد ( ن. آزاد ) شاعر و نویسنده 

                      [  بخش ادبی روزنامه ی کار و کارگر ]   گفتگو از : کوروش شرفشاهی  ( زمستان ۱۳۸۲ )

          از خودتان بگویید ! 

                   در سال ١٣٤٠ در شهر تهران در خانواده ای مذهبی به دنیا آمدم . نوشتن را به سال  ١٣٥٣  در سن سیزده سالگی با بانو ، احترام السادات برومند مجری برنامه های کودک و نوجوانان [  که خدا انشا الله عمر پر عزتی به ایشان عنایت فرمایند ] آغاز کردم ! تا آنجا که در حوصله ام بود ، می نوشتم و ایشان نیز مرا تشویق ، و به خواندن آثارم در برنامه ی کودک و نوجوانان اقدام می نمودند و در نهایت برای من چند کتاب به عنوان جایزه هدیه فرمودند !

                     در سن پانزده سالگی به سرودن شعر روی آوردم . در همان زمان بسیاری از اشعار میرزاده عشقی ، فرخ یزدی ، محمد حسین شهریار ، ایرج میرزا را حفظ بودم ! به پیشنهاد مرحوم پدرم به سرودن شعر ادامه دادم . اگر حمل بر مبالغه پنداشته نشود ، اکثر نوشته هایم در زمینه ی انشا و نویسندگی و داستان نویسی ، رتبه ی خوبی را [ میان دیگر دانش آموزان ] به خود اختصاص می داد. استاد ادبیاتم ( دکتر اناری ، استاد ادبیات دانشگاه ) مرا به ارائه ی آثار ادبی تشویق کرد . به ایجاد چند داستان پرداختم و مورد تأیید این بزرگوار قرار گرفت و موجب شد تا با جدیت بیشتری در این راه گام بردارم !

             در سال  ١٣٦٤ در شهر سمنان به طور جدی تری شاعری را آغاز کردم با آن که دوستان بسیاری در انتشارات مختلف داشتم به خود اجازه ندادم تا آثارم را به چاپ برسانم .برای تقویت خود در زمینه ی شاعری و نویسندگی کتب بسیاری مطالعه کردم که از آن میان می توان به کتاب های علم عروض و قافیه [ دکتر پرویز خانلری ] غلط ننویسیم [ ابوالحسن نجفی ] دستور زبان فارسی [ دکتر اسدالله مبشری ، محمد جواد شریعت ، دکتر محمد رضا باطنی و..... ] و در زمینه نقادی و دانش ادبی  " بدیع ، معانی و بیان "   آثار دکتر سادات ناصری ، رضا براهنی  و....... اشاره کرد !

            پس از آن  بسیاری از نظرها ، نثرها و اشعار خود را برای چاپ به ماهنامه ی حافظ و   هفته نامه ها و روزنامه های مختلف سپردم و از من بیش از یک  صد مقاله در زمینه های ادبی ، اجتماعی ، ورزشی در بیش از بیست روزنامه و چند هفته نامه به چاپ رسید ! کم کم احساس کردم که وقت آن رسیده رمان زیر درخت گیلاس را که در گذشته نوشته بودم ، در سن چهل سالگی به چاپ برسانم . کتاب را به حروفچین سپردم . بیش از بیست بار آنرا از حروفچین باز ستاندم وتغییراتی در آن ایجاد کردم به گونه ای که حروفچین بسیار خسته و آزرده شد . با این همه هنگامی که با وساوس گوناگون به چاپ رسید ، چند ماه بعد که از روی تفنن کتاب خود را مطالعه می نمودم ، در نزد خود گفتم : ای کاش ! آن را چاپ نمی کردم و در آن وسواس بیشتری به خرج می دادم .  فراموش نشود ، پس از نگارش کتاب زیردرخت گیلاس ، به ویراستاری چند مجموعه شعر و رمان پرداختم !

           تعریف شما از هنر و هنرمند و شعر چیست ؟ 

          من به طور جامع نظر خود را درباره ی هنر و هنرمند در مقاله ی بلند [ هنر چیست و هنرمند کیست ] گفته ام اما تعریف من از شعر معاصر : شعر کلامی است خيال انگيز و موزون " آهنگین " که بیان کننده ی احساس و اندیشه ی شاعر می باشد و گه گاه می بایست صدای خوشِ قافیه ، در آن طنین انداز شود و روح را نوازش دهد و اگر سروده از تكنيكهاى شعرى بى بهره باشد ؛ عنوان نظم زيبنده ى آن است . 

             در کدام یک از قوالب بهتر می توان سرود ؟

                         هر قالب که احساس و اندیشه فرمان دهد ! یعنی این که : زمانی که احساس و اندیشه بر آدمی غلبه کند به طور خودکار قالب بوجود می آید و به اصطلاح مظروف در ظرف می نشیند ! اما در مجموع ، شاعر در سبک نیمایی بهتر می تواند احساس و اندیشه ی خود را پیاده کند [ البته من نظر جامع خود را در مقاله ی نیما یوشیج پدر شعر معاصر نوشته ام ] در این سبک شاعر به ضرورت بیان احساس و اندیشه می تواند مصاریع را کوتاه و بلند و قوافی را پس و پیش کند . در غزل چه بسا مصاریع ناب ممکن است به ذهن آدمی خطور کندکه شاعر برای یک تعداد کردن افاعیل عروضی آن مجبور باشد قسمتی از مقاصد خود را ترک کند و یا حشوی بدان بیفزاید که انجام چنین کاری شاعر را سخت حسرت به دل می کرد اما قالب نیمایی این حسرت ها را از بین می برد !

          درباره ی شاعران معاصر و شعر امروز بگویید !

                 متاسفانه در دوره ی حیات نیما [ به گفته ی شخص نیما یوشیج ] ادبیات معاصر به وسیله ی گروهی دچار بحران و هرج و مرج شدیدی شد [  البته بسیاری از شعرای حرفه ای که اگر خدا بخواهد ، نامشان را یک به یک ذکر خواهم کرد ، با هرج و مرج طلبان عروضی به مبارزه پرداختند ] و امروزه که سالها از مرگ نیما یوشیج می گذرد ، گروهی به نام پیروان نیما وزن شعر را می شکنند و گاه شعر را به نثر بدل می سازند و قوافی را به دور می افکنند و می گویند نیما گفته است !!!

         نیما هرگز از سر تفنن با غزل و قصیده به مبارزه نپرداخت بلکه برای هر چه بهتر بیان کردن مطلب به چنین کاری دست زد ! نیما وزن و قافیه را از ضرورت های شعر می شمرد و می گفت : کلام بی وزن مانند آدم بدون لباس و شعر بدون قافیه مانند آدم بدون استخوان است ! 

                اما در شعر امروز که گروهی به غلط  آنرا شعر نو نام می نهند ، هرج ومرجی شدیدتر از زمان پیشین صورت پذیرفته تا جایی که نظرهای پر اشتباه به کتاب های درسی نیز سرایت کرده است ! 

         امروزه گروهی از معاصرین زیر پوشش نو آوری هر بلا که خواستند ، بر سر زبان فارسی می آورند و با اینکه مصاریع را کوتاه و بلند می کنند تا شعرشان از شر حشو مصون بماند ، باز سرتا سر آثارشان از گزند این کلام زائد در امان نیست ! یعنی : جای شگفتی است که با این همه آزادی های موجود هم ، نتوانستند احساس خود را بیان کنند ! 

                                  گاه قالب دیگری از این عزیزان سر می زند ، که نام سبک بی قاعده را یدک می کشد !  در این سبک (!) که نه وزن دارد و نه قافیه ، معنا نیز وجود ندارد و قواعد دستوری اعتبار خود را از دست داده اند ! برای مثال در روزنامه ای این قطعه را مشاهده کردم : [ سرخ بر سرد جاری شد ] و وقتی به دفتر روزنامه زنگ زدم و معنایش را جویا شدم فرمود: این قطعه مربوط به مسئول بخش ادبی روزنامه است و معنایش این است [ خون سرخ بر زمین سرد جاری شد ] و این در حالی است که با چنین آزادی ها کدامین کس را می توان شاعر نام ننهاد و چه کس را می توان یافت که نتواند آهنگ شاعری سر دهد ؟

[ البته  در این میانه تنها نثرهای شاعرانه ی خسرو گلسرخی بر دلم نشست (  قطعات سرو ایستاده ، کاج عریان ، معابر بی نام و.... که حقیقتا در اکثر آثارش الطاف شاعرانه نهفته است ! او در نثرهای شاعرانه ی خود استادانه از وزن هارمونی سود جسته که اشعارش بیشتر از هر بافته ی مدعی دیگر روح را نوازش می دهد ! ]

          یک نکته ی قابل توجه دیگر : تعقید در کلام هرج و مرج طلبان عروضی است و این در حالی است که عبارات معقد از عیوب سخن است نه محاسن !

                          گروهی دیگر در قالب نیمایی ، به قدری مصاریع را بلند می کنند که شعر حالت نثر پیدا می کند ! برای مثال در بحر هزج سالم اگر تعداد هجاها از بیست وچهار افزونتر گردد چنین حالتی پیش می آید . بنابراین بهتر است تعداد سیلابها از شانزده و حد اکثر بیست ، تجاوز نکند !

       آیا ادبیات امروز دچار بحران شده است ؟

      قطعا !

                                       من عقیده ی خود را در مقاله ی نیما پدر شعر معاصر به تفصیل بیان کرده ام و توضیح بیشتر در حوصله ی این مصاحبت نیست اما به طور خلاصه در شعر امروز تا حد مبالغه به آرایه های ادبی بها داده شده است ! در حالی که نیما استادانه به این حرکت اشتباه پاسخ های لازم را داده است . نیما معتقد است که وزن و قافیه و علوم ادبی از قبیل علم بدیع و معانی و بیان ، همه و همه می بایست تابع  احساس و اندیشه باشند نه اینکه احساس و اندیشه پیرو آن علوم گردد !

         اعتقاد من بر این است آرایه های ادبی هنگامی سودمند و ارزشمند است که به فرمان احساس بوجود آید و پیرو اندیشه باشد . بنابر این آرایه های ادبی به خودی خود فاقد هرگونه اعتبار ادبی است .

            درباره ی بی معنایی و غامض بودن کلام ،

             شعر برخی از معاصرین ما غالبا فاقد معناست و هر کس می تواند آنرا به سلیقه ی خصوصی  خود تفسیر کند . برای نمونه اگر به جمعی بگوییم : [ لطفا همگی روزنامه بخوانید ]  همه روزنامه می خوانند و معنای دومی ندارد . چون پیام کاملا واضح است و ممکن نیست ، هر کس به ادراک انفرادی خود عمل کند و برداشتی جداگانه از این عبارت امری داشته باشد !  امکان ندارد ، فردی طبق تلقی شخصی خود ، در قبال فرمان آمر ، بخندد و دیگری گریه کند و شخص ثالث لیوان آب را بردارد ! بنابر این از یک قطعه شعر نیز می بایست یک معنا بیرون آید ! 

                           جان کلام اینکه ، از یک طرف عدم وزن و قافیه و از دیگر سوی ، نبود معنا در شعر فاجعه ی هولناکی را به بار خواهد آورد ! با چنین بخشندگی ها دیگر از شعر چه می ماند ؟

[ برای اطلاع بیشتر به مقاله ی بلند این حقیر " هنر چیست و هنرمند کیست " رجوع شود ]

                        چه شاعران و نویسندگانی بیشتر مورد علاقه ی شما هستند ؟

               از شعرای معاصر ، اشعار ایرج میرزا و پروین اعتصامی چون نگین بر انگشتری دلم نشست ! دیگر شاعران معاصر مورد پسند من ، ابوالقاسم لاهوتی ، مشفق کاشانی ، فریدون مشیری ، مهدی سهیلی ، محمد قهرمان ، سیمین بهبهانی ، فروغ فرخزاد ، هما میر افشار ، نادر نادر پور و دوستان نزدیکم ، عبدالله الفت و حسین منزوی و كامران شرفشاهى هستند . با  دكتر محمد پيمان ، صفا لاهوتی و حسین منزوی و مجيد شفق و عبدالله الفت دوستی دیرینه داشتم به ویژه عبدالله الفت که گاه تا ساعت دو نیمه شب به صورت تلفنی مشاعره داشتیم ! به نظرهای دکتر ابوالحسن نجفی ، دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی ، دکتر محمد رضا باطنی و دکتر اسدالله مبشری ، مهدی سهیلی ، دکتر رضا براهنی و دیگر ادبای صاحب نظر ، اهمیت فراوان می دهم ! 

            آیا استقبال نسل امروز از ادبیات دلگرم کننده است ؟

                              ابدا !  در گذشته نسل جوان از شعر بهره ی زیادی می برد . برای نمونه اگر کسی می خواست برای دوستش نامه بنویسد برای زینت الکلام نامه ،  قطعه شعری هم به او تقدیم می کرد و مجبور بود مجموعه شعری جدید ، فراهم آورد تا قطعه ی مورد دلخواه خود را در آن بیابد اما امروزه  عشق پرايد ، ماهواره و موبایل و....  همه را سرگرم کرده و این دستگاه ها و دیگر وسایل ارتباطی  به گونه ای جای نامه نوشتن را گرفته به ویژه که بهای یک مجموعه شعر بسیار گران است . در گذشته با وجود جمعیت کم یک مجموعه شعر یا رمان در تیراژ سه تا هفت هزار جلد و گاه بیشتر به چاپ می رسید و همه به فروش می رفت ، اما هم اکنون با تعداد جمعیت چند برابر با تیراژ هزار و پانصد جلد انتشار می یابد و در ویترین کتاب فروشی ها خاک می خورد !! 

       چه موانع و مشکلاتی بر سر راه گسترش ادبیات وجود دارد ؟

                وجود جوانان عجول و کم تجربه ای است که با خواندن یک اثر ادبی به خود اجازه می دهند ، درباره ی آن به اظهار نظر بپردازند ! 

                      گروهی از این جوانان کم تجربه ی ساده دل ، گمان می کنند ، همین که توانستند قطعه ای را با وزن و قافیه بسرایند ، می توانند ، عنوان  شاعری را زیبنده ی نام خود سازند ! این عزیزان نمی دانند شاعری علاوه بر دانستن نکات عروضی نیازمند چندین هنر و دانش دیگر است و گمان می کنند همین که آثارشان در چند نوبت چاپ به فروش رسید در زمینه ی هنری موفق هستند که این طرز تفکر کاملا غلط است . چون موالید اندیشه ی شان می بایست مورد تأیید خواص نیز قرار بگیرد ! این جوانان با پنهان کردن خود به پشت شاعران به نام معاصر ، احساس قدرت می کنند و می خواهند به وسیله ی آن عزیزان  خود را از چاه گمنامی به ماه شهرت و خوش کامی  برسانند . در حالی که هرگز  در امور هنری معروفیت بها ندارد و بلکه محبوبیت در نزد خدا و خلق مد نظر است !

         در پایان شما چه راه کارهایی را پیشنهاد می کنید ؟

        به اعتقاد من باید کلاس های رایگانی از سوی وزارت ارشاد، به منظور آموزش علاقمندان این علوم تشکیل گردد تا متقاضیان را به سوی ادبیات رهنمون سازند.

                               گفتگو از : کوروش شرفشاهی

فضل الله نكولعل آزاد       www.lalazad.blogfa.com 

★                         ★                          ★                            ★                          ★                          ★                          ★


برچسب‌ها: گفتگو با شاعر و نويسنده ى زير درخت گيلاس
+ نوشته شده توسط در شنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۹۶ و ساعت 9:2 |
فضل الله نکو لعل آزاد ...
ما را در سایت فضل الله نکو لعل آزاد دنبال می کنید

برچسب : گفتگو,الله,نکولعل,آزاد,نآزاد,شاعر,نویسنده, نویسنده : blalazad6 بازدید : 445 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 20:53