فضل الله نکو لعل آزاد

ساخت وبلاگ
باج به "شغال" ندادن یا باج به "شغاد" ندادن؟هر دم از این باغ بری می‌رسدتازه‌تر از تازه‌تری می‌رسدهمان‌طور که در مطلب (گرگ باران‌دیده) عرض کردم، گروهی همواره در پی یافتن مطالبی هستند که خلافِ باورها و اندیشه‌های مردم باشد تا با رونماییِ آن در سپهر رایانه‌ی گوگل (فضای مجازی گوگل) و شبکه‌های گروهی جنجال به‌پا کنند و خود را به‌گونه‌ای مطرح سازند. این گروه از این‌که در مطلب‌های خود به مخاطبان خود بگویند، تا کنون در مورد فلان مطلب اشتباه فکر می‌کردید و درست آن چنین است، احساس غرور کرده و گمان می‌کنند، به دلیل پی بردن به چند مورد ادبی (آن هم به گونه‌ای نادرست) در دانش ادبیات فارسی به درجه‌ی متعالی رسیده‌اند، تو گویی از روز ازل به درستیِ تمامیِ مطالبِ هستی آگاهی داشته و دارند. حال اگر پیام‌شان با شاهدمثال همراه و هدف نهایی‌شان بالا بردن سطح آگاهی مردم باشد، باز قابل ملاحظه است اما صد افسوس که بیشترِ این افرادِ خودنما، علاوه بر اینکه راهبرد مناسبی نداشته، دارای سواد ادبی نیز نبوده و در زمینه‌ی ارائه‌ی شاهدمثال و منابع مربوطه تهیدستی بیش نیستند!بدیهی است، منظور از چند سطر یادشده این نیست که از نظر من هر چه مورد تایید عوام و حتا خواص باشد، به‌ضرس قاطع درست است، نه اما کار چنین افراد نیز پخته و مودبانه نیست و چنانچه کسی درست بیندیشد، درمی‌یابد که اصولا خودنمایی شیوه‌ی پسندیده‌ای نیست!بعد از جنجال به‌پا کردن گروهی از این بزرگواران در سپهر رایانه و نادرست دانستن ناآگاهانه‌ی این مصرع سعدی؛ "بنی‌آدم اعضای یک‌دیگرند" و کنایه‌های "خواب زن چپ است" و "گرگ باران دیده" و دیگر موارد، این‌بار نوبت به اصطلاح کنایه‌ای "باج ندادن به شغال" رسید، گویی مَثَل‌ها وحی منزل هستند و نمی‌توانند، به دلیل‌های گونا فضل الله نکو لعل آزاد ...ادامه مطلب
ما را در سایت فضل الله نکو لعل آزاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blalazad6 بازدید : 3 تاريخ : دوشنبه 3 ارديبهشت 1403 ساعت: 13:28

أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ(بدانید که دلها با یاد خدا آرام می‌گیرد)شب‌های تنهاییشدم تنها که تنهایی غمی سخت است، وایِ دلکجا درمان پذیرد، رنج و درد بی‌دوای دلهراسان است، دل شبها از این اندوه وحشت‌زامنم دریای اشک و ماتمِ بی‌انتهایِ دلبه شبهای سیاه و سرد می‌پیچد، به‌هر سوییصدای های‌‌های گریه‌ها، شب‌ناله‌های دلندارم هم‌زبانی تا که جویم رد پایش رادر این دوران محنت نیست یاری آشنای دلبه‌جای اشک، خون می‌ریزد از چشمان بی‌تابمرسد اوج فلک هر لحظه اشک بی‌صدای دلتنور سینه‌ام آبستن دردی جگرسوز استنریزد آب، کس بر آتشم محض رضای دلدلم در آتش غم سوخت، چشم از گریه خونین استکه از اندوه شد، خاکستر داغی سرای دلدل بی‌تاب من کرده، هوای یار دیرینمکه این اندوه سخت بی‌قراری شد بلای دلغم‌آلودم، غریب و بی‌کسم، تنهای تنهایمکه جز پروردگارِ دل ندارد کس هوای دلدر این شب‌های تنهایی به‌خود می‌لرزم از وحشتولی دل می‌شود، پرنور با یاد خدای دلفضل الله نکولعل آزاد۱۲ اسفندماه ۱۴۰۳ کرجWww.lalazad.blogfa.comWww.faznekooazad.blogfa.comWww.f-lalazad.blogfa.comWww.nekooazad.blogfa.comWww.nekoolalazad.blogfa.comWww.fazlollahnekoolalazad.blogfa.com نوشته شده توسط فضل الله نکولعل آزاد در شنبه دوازدهم اسفند ۱۴۰۲ | فضل الله نکو لعل آزاد ...ادامه مطلب
ما را در سایت فضل الله نکو لعل آزاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blalazad6 بازدید : 9 تاريخ : دوشنبه 14 اسفند 1402 ساعت: 17:54

معرفی‌نامه‌ای به‌روی در قدیمی آرامگاه سعدی فضل الله نکو لعل آزاد ...ادامه مطلب
ما را در سایت فضل الله نکو لعل آزاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blalazad6 بازدید : 56 تاريخ : جمعه 28 مهر 1402 ساعت: 1:35

آموزش دستور زبان فارسی با قواعد جدید من‌درآوردی فضل الله نکو لعل آزاد ...ادامه مطلب
ما را در سایت فضل الله نکو لعل آزاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blalazad6 بازدید : 48 تاريخ : جمعه 28 مهر 1402 ساعت: 1:35

آیا واژگان بیگانه می‌بایست با قواعد زبان مربوطه جمع بسته شوند؟این‌که کسی معتقد باشد؛ واژگان بیگانه می‌بایست طبق قواعد زبان مربوطه جمع بسته شود، نشان‌دهنده‌ی این است که نه به دانش زبان‌شناسی اشراف دارد و نه به دانش دستوری واقف است.عبارات فوق کلامی است، ناقص‌الخلقه که جنس آن ناشناخته و نامعلوم است.صریح عرض کنم؛ تاکنون با چنین اظهار نظر ناشیانه‌ای برخورد نکرده بودم!آخر یکی نیست، به ایشان بگوید که قبل از دست به قلم شدن، دست‌کم اندکی مطالعه فرمایند؟! اول اینکه، در گذشته‌تر در مطلبی عرض کرده‌ام، برخی از ادیبان امروزی معتقدند که واژه‌ی "عشق" فارسی است که به زبان عربی راه یافته است. حال از این‌‌ها که بگذریم، چرا ایشان نباید بدانند که واژگان بیگانه، در هر زبان طبق قاعده‌ی زبان داخلی می‌بایست جمع بسته شوند، نه زبان بیگانه!برای نمونه؛ "میدان" واژه‌ای فارسی است که عربها آن را از زبان فارسی وام گرفته‌اند و جمع آن را "میادین" نام نهاده‌اند.‌ پس آنها هم به یکدیگر بگویند؛ "میدان" واژه‌ای فارسی و جمع آن "میدانها" است، نه "میادین" هم‌چنین "دیوان" واژه‌ای فارسی است و عربها جمع آن را "دواوین" می‌گویند! یعنی اینجا عربها باید به یکدیگر بگویند؛ دوستان حرمت ادبیات عرب را به توصیه‌ی بزرگان حفظ کنید. "دیوان" واژه‌ای فارسی است و جمع آن‌را بگوئید "دیوانها" نه "دواوین"؟؟؟؟واقعا به‌حق چیزهای ندیده و نشناخته!با این حساب ما نباید بگوییم؛ "موتورها" چون واژه‌ای انگلیسی است و باید بگوئیم؛ motors "موتورز" هم‌چنین انگلیسی‌ها هم نباید بگویند؛ brother's "برادرز" و باید بگویند؛ "برادرها" چون "برادر" واژه‌ای فارسی است؟!با این حساب حافظ ادبیات فارسی را پاس نداشته و اشتباه کرده که گفته؛اگر غم لشکر انگیزد که خون "عاشقا فضل الله نکو لعل آزاد ...ادامه مطلب
ما را در سایت فضل الله نکو لعل آزاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blalazad6 بازدید : 40 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1402 ساعت: 15:16

مضمون‌سازی و انسجام‌اندیشی در شعر چیست؟برای این‌که بتوان به بهترین نحو به توضیح عملکرد "مضمون‌سازی" پرداخت، اول می‌بایست واژه‌ی "مضمون" را معنا کرد!☆مضمونفرهنگ فارسی معیندر میان گرفته شده. معنی. مفهوم. مطلب★مضمونفرهنگ فارسی عمیدآنچه از کلامی مفهوم شود. موضوع کلام. معنی. مطلب★عبارات فوق معنای لغوی "مضمون" بود و حال می‌خواهیم، به‌معنای کاربردی "مضمون‌سازی" بپردازیم!معنای دیگر "مضمون"، "درون‌مایه" و "موضوع" است و "مضمون‌سازی" در شعر شیوه‌ای است که شاعر در هنگام‌ سرودن می‌بایست با دنبال کردن موضوعی واحد در سرتاسر شعر و یا دست‌کم در دو مصراع پیام‌ خود را به بهترین شکل ممکن افاده کند و چنانچه بخواهد‌، بیت‌به‌بیت "مضمون‌سازی" کند، می‌بایست به‌گونه‌ای بسراید که اولا؛ از حیث معنا و مضمون میان دو مصرع مربوطه رابطه‌ی تنگاتنگی برقرار باشد!ثانیا؛ باید ابیات به‌دور از تناقض معنوی باشند و پیامی هماهنگ افاده کنند.به غزلی از استاد حافظ شیرازی اشاره می‌کنیم؛دل می‌رود ز دستم صاحب‌دلان خدا رادردا که راز پنهان خواهد شد آشکاراکشتی‌نشستگانیم ای باد شُرطِه برخیزباشد که باز بینیم دیدار آشنا راده‌روزه مِهر گردون، افسانه است و افسوننیکی به جای یاران فرصت شمار یاراای صاحب کرامت شکرانه‌ی سلامتروزی تَفَقُّدی کن درویش بی‌نوا راآسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف استبا دوستان مروت با دشمنان مدارادر کوی نیک‌نامی ما را گذر ندادندگر تو نمی‌پسندی تغییر کن قضا راآن تلخ‌وَش که صوفی ام‌ُّالخَبائِثَش خوانداَشهی لَنا و اَحلی مِن قُبلَةِ العَذاراهنگام تنگ‌دستی در عیش کوش و مستیکاین کیمیای هستی قارون کُنَد گدا راسرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزددلبر که در کف او موم است سنگ خاراآیینه‌ی سکندر، جام می است بنگرتا بر تو عرضه د فضل الله نکو لعل آزاد ...ادامه مطلب
ما را در سایت فضل الله نکو لعل آزاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blalazad6 بازدید : 43 تاريخ : دوشنبه 13 شهريور 1402 ساعت: 1:19

فضاسازی و تصویرسازی چیست؟فضاسازیفضاسازی یکی از امکانات پردازش داستان است که به بیان چگونگی محیط رویداد ماجرا می‌پردازد که شامل حواس پنجگانه می‌شود. یعنی به تشریح حالات روحی، صداها، تصاویر، بوها، مزه‌ها، لمس اجسام فیزیکی، نرم یا سخت می‌پردازد!فضاسازی کمک می‌کند، ماجرا به‌صورت دیداری در ذهن مخاطب به‌تصویر کشیده شود، گویی خواننده یا شنونده در حال دیدن اصل ماجراست.فضاسازی تاثیر زیادی در تداعی کردن زمان‌های متفاوت در ذهن آدمی دارد. هم‌چنین بر شیوه‌ی نگارش، شخصیت‌های داستانی، محیط ماجرای روی‌داده اثر می‌گذارد.فضاسازی بیشتر در داستان‌ها صورت می‌گیرد و برخلاف تصویرسازی که دارای حالتی جزئی است، حالتی کلّی دارد.برای نمونه؛ کسی‌که می‌خواهد، جبهه‌ی جنگ را به‌تصویر کشد، می‌بایست به فضاسازی آن بپردازد. یعنی اینکه؛ فضای جبهه را به‌تصویر کشد. برای نمونه؛ موضع گرفتن رزمندگان، صدای شلیک گلوله‌ها و توپ‌ها و چگونگی کنار هم قرار گرفتن تجهیزات نظامی طرفین از قبیل توپ، تانگ و ماشین‌های نظامی و حالت سربازان مجروح و کشته را به خوبی تشریح کند و ...‌هم‌چنین کسی که می‌خواهد، فضای عاشقانه‌ای را به تصویر کشد، می‌بایست در کنار آن گفت‌وگوهای عاشقانه و حالات روحی و عشقی طرفین را به‌خوبی تشریح کند. http://nekoolalazad.blogfa.com/post/18بخشی از فضاسازی‌های رمان زیر درخت گیلاسمینا کمی در اندیشه فرو رفت و سپس چشمانش را که در تاریکی شب مانند دو قطعه الماس می‌درخشید، به‌سوی حمید کرد و مدتی او را نگریست و گفت؛نمی‌دونستم، صحبت کردن تو تا این‌حد جذاب و دلپذیره!حمید نفس عمیقی کشید و گفت؛ کجاشو دیدی؟در حالی‌که صدای جیرجیرکها لحظه‌ای قطع نمی‌شد، ترنّم و موسیقی لطیفی که از خانه‌ی همسایه به‌گوش می‌رسید، حالت شاعرانه‌ای به فضل الله نکو لعل آزاد ...ادامه مطلب
ما را در سایت فضل الله نکو لعل آزاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blalazad6 بازدید : 40 تاريخ : دوشنبه 13 شهريور 1402 ساعت: 1:19

واژگان بر اساس تلفظ مردمان چه زمانی می‌بایست بر زبان جاری شود؟اگر از این‌حقیر پرسیده شود، بی‌درنگ و بدون تردید خواهم گفت؛ بر اساس تلفظ مردمان زمان اکنونی!به این دلیل که شیوه‌ی بیان واژگان هر زبان به مرور زمان تغییر می‌کند و بر کسی روشن نیست که تلفظ اولیه‌ی یک واژه چگونه بوده است. در حقیقت کسانی که معتقدند، در این زمینه باید از پیشینیان پیروی کرد، پاسخ دهند، عقربه‌ی دستگاه زمان‌سنج تلفظ واژه‌های‌شان چه زمانی را نشان می‌دهد؟ یعنی این‌که؛ برای کهن‌ترین تلفظ یک واژه به چه میزان می‌بایست به زمانِ عقب برگشت؟ چهار قرن؟ ده قرن؟ پانزده قرن؟ بیست قرن؟ یا این‌که برای به‌دست آوردن کهن‌ترین تلفظ می‌بایست به زمان هبوط حضرت آدم سفر کرد؟اگر ملاکِ درستیِ تلفظ واژگان به کهنه‌ترین آن است، بنابراین به‌جای گفت‌وگوهای محاوره‌ای روزمره و در نتیجه تفهیم و تفاهم‌ها می‌بایست دائما در حال تحقیق و تفحص باشیم تا دریابیم، کدام یک از تلفظ‌ها از پیشینه‌ی بیشتری برخوردار است، تا با آن پیام خود را افاده کنیم که چنین اقدام، قطعا خطایی است، نسنجیده و بی‌نتیجه!برای نمونه کسانی که می‌گویند؛ تلفظ "چِنین" غلط است و طبق تلفظ پیشینیان باید گفت؛ "چُنین" از کجا معلوم که در گذشته‌تر به‌گونه‌ای دیگر به‌لفظ درنمی‌آمده است؟ با وجود این‌که؛ کتاب‌های علمی و ادبی ایرانیان در چند دوره به آتش کشیده شده (حمله‌ی اسکندر ملعون، حمله‌ی وحشیانه‌ی اعراب مشرک و حمله‌ی مغول‌های خونخوار پلید) چگونه می‌توان به کهنه‌ترین الفاظ دست یافت؟ هدفم از طرح چنین سوالی این است تا مخاطبین را کمی به اندیشیدن وادارم و این پیام را افاده کنم که؛ هیچ‌کس نمی‌داند، باید در چه زمانی سیر کند تا بتواند کهن‌ترین تلفظ‌ واژه‌ای را برای بیان مقصود خود در نظر گیرد! فضل الله نکو لعل آزاد ...ادامه مطلب
ما را در سایت فضل الله نکو لعل آزاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blalazad6 بازدید : 41 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1402 ساعت: 16:27

بسم الله الرحمن الرحیم. وَإِن يَكَادُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَيُزۡلِقُونَكَ بِأَبۡصَٰرِهِمۡ لَمَّا سَمِعُواْ ٱلذِّكۡرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُۥ لَمَجۡنُونٞ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكۡرٞ لِّلۡعَٰلَمِينَآیا شعر باید لزوما منبعث از حوادث تلخ و شیرین مردم دوران زندگی شاعر باشد؟در گذشته مطلبی خواندم، مبنی بر این‌‌که؛[از این نظر خرده گرفتن بر شیخ سعدی رواست که در زمان حمله‌ی مغول‌ها از کشته‌ها پشته‌ها ساخته می‌شد اما این شاعرِ عاشق و پندآموز به‌جای سرودن اشعار اندوه‌آور، حماسی، رزمی و مرثیه به‌منظور تحریک مردم در راه مبارزه با دشمنان ایران، غزل‌های عاشقانه سرود و این در حالی است که اگر شعر می‌بایست نشات گرفته از اتفاقات و حادثات مردم روزگار شاعر باشد، بنابر همین ملاحظه کردار، گفتار، رفتار و پندار سعدی با چنین قاعده‌ای سر سازگاری ندارد!]☆ممکن است این اظهار نظر به مذاق بی‌تعمقان خوش آید اما در واقع در نظر یک کارشناس فرهیخته‌ی کارکشته کلامی است، ناپخته که می‌تواند، اعتبار ادبیِ حتا افراد سرشناسِ دارای چنین اعتقادی را زیر سوال ببرد!اینکه چرا برخی به‌اصطلاح منتقد، دیواری کوتاه‌تر از سعدی پیدا نکرده و کاسه کوزه‌ی اعتراض‌های ادبی، اعتقادی و اجتماعی همواره بر سر این شاعر مظلوم شکسته می‌شود، پدیده‌ای است، ناشناخته که هنوز کسی به این راز پی نبرده است!دیگران را نمی‌دانم اما این از دوران نوجوانی تاکنون برای من یک معما بوده که چرا تا این حد بر سر این شاعر بزرگ دیوار نقدهای ناشیانه خراب شده و می‌شود!از مدعیانی چون؛ مجدهمگر و امامی هرویِ قرن هفتم گرفته تا کم‌تعمقان مدعی اکنونی!از این روی می‌خواهم، با مجاب کردن افرادی که دارای چنین طرز اندیشه‌ی ناپخته‌ای هستند، خیال‌شان را آسوده کنم و بگویم؛هیچ‌کس مجاز به ت فضل الله نکو لعل آزاد ...ادامه مطلب
ما را در سایت فضل الله نکو لعل آزاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blalazad6 بازدید : 45 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1402 ساعت: 14:40

بسم الله الرحمن الرحیم. وَإِن يَكَادُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَيُزۡلِقُونَكَ بِأَبۡصَٰرِهِمۡ لَمَّا سَمِعُواْ ٱلذِّكۡرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُۥ لَمَجۡنُونٞ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكۡرٞ لِّلۡعَٰلَمِينَکاربرد واژه‌ی "غلط"امروزه معنای "غلط" تغییر کرده و از سوی برخی تعبیر دیگری از آن اراده می‌گردد. هرکه هرچه را که مخالف نظرش باشد، می‌گوید؛ غلط است. امروزه هرکس که در امور ادبی نظر مخالف دیگری را بیان کند، طرف مقابل بی‌آنکه معنا و جایگاه معنوی واژه‌ی "غلط" را در جمله بداند، در پاسخ به منتقد خود می‌گوید؛ خیر! غلط است و این در حالی است که ممکن است، پاسخ چیز دیگری باشد اما ماهیت مطلب ذکر شده نیز درست باشد که در صورت چنین پدیده‌ای باید گفت؛ واژه‌ی "غلط" در جایگاه خود به‌کار گرفته نشده است!برای نمونه؛ در یکی از انجمن‌های ادبی بحث بر سر این بود که آیا سلطان سخن سعدی شیرازی در سروده‌ی خود گفته؛ بگذار تا بگریم چون ابر در بهارانیا:بگذار تا بگرییم چون ابر در بهارانهر کس به دیگری می‌گفت؛ مطلب شما غلط است. در حالیکه هیچ‌کدام غلط نبوده و هر دو نمونه دارای معنی‌اند، منتها این‌دو باید به‌یکدیگر می‌فرمودند؛ مثلا مد نظر سعدی بیت اول بوده، نه بیت دوم، یا بالعکس آن و یا اینکه نظر و تشخیص شما در معرفی مصرع مورد نظر سعدی به این دلیل اشتباه است، نه اینکه مطلب مورد تایید شما ذاتا از ریشه غلط است!در یکی از سایت‌ها که مربوط به شاعران کهن بود، خواندم‌ که شخصی بیتی از سعدی را نوشته بود و گفته بود، به‌نظر من این بیت سعدی اینگونه درست است و این در حالی بود که مصرع پیشنهادی ایشان از حیث وزن دارای اشکال بود، شخص دیگری در پاسخ گفته بود، نه! مصرع سعدی اینگونه نیست، چون مصرع پیشنهادی شما غلط است و این در حالی است که تنها در فضل الله نکو لعل آزاد ...ادامه مطلب
ما را در سایت فضل الله نکو لعل آزاد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blalazad6 بازدید : 48 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1402 ساعت: 14:40