بسم الله الرحمن الرحیم. وَإِن يَكَادُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَيُزۡلِقُونَكَ بِأَبۡصَٰرِهِمۡ لَمَّا سَمِعُواْ ٱلذِّكۡرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُۥ لَمَجۡنُونٞ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكۡرٞ لِّلۡعَٰلَمِينَ
آیا شعر باید لزوما منبعث از حوادث تلخ و شیرین مردم دوران زندگی شاعر باشد؟
در گذشته مطلبی خواندم، مبنی بر اینکه؛
[از این نظر خرده گرفتن بر شیخ سعدی رواست که در زمان حملهی مغولها از کشتهها پشتهها ساخته میشد اما این شاعرِ عاشق و پندآموز بهجای سرودن اشعار اندوهآور، حماسی، رزمی و مرثیه بهمنظور تحریک مردم در راه مبارزه با دشمنان ایران، غزلهای عاشقانه سرود و این در حالی است که اگر شعر میبایست نشات گرفته از اتفاقات و حادثات مردم روزگار شاعر باشد، بنابر همین ملاحظه کردار، گفتار، رفتار و پندار سعدی با چنین قاعدهای سر سازگاری ندارد!]
☆
ممکن است این اظهار نظر به مذاق بیتعمقان خوش آید اما در واقع در نظر یک کارشناس فرهیختهی کارکشته کلامی است، ناپخته که میتواند، اعتبار ادبیِ حتا افراد سرشناسِ دارای چنین اعتقادی را زیر سوال ببرد!
اینکه چرا برخی بهاصطلاح منتقد، دیواری کوتاهتر از سعدی پیدا نکرده و کاسه کوزهی اعتراضهای ادبی، اعتقادی و اجتماعی همواره بر سر این شاعر مظلوم شکسته میشود، پدیدهای است، ناشناخته که هنوز کسی به این راز پی نبرده است!
دیگران را نمیدانم اما این از دوران نوجوانی تاکنون برای من یک معما بوده که چرا تا این حد بر سر این شاعر بزرگ دیوار نقدهای ناشیانه خراب شده و میشود!
از مدعیانی چون؛ مجدهمگر و امامی هرویِ قرن هفتم گرفته تا کمتعمقان مدعی اکنونی!
از این روی میخواهم، با مجاب کردن افرادی که دارای چنین طرز اندیشهی ناپختهای هستند، خیالشان را آسوده کنم و بگویم؛
هیچکس مجاز به تعیین تکلیف برای شاعر نیست و نباید به خود اجازه دهد، به امر و نهی او بپردازد که چه مضمونی را برای شعر خود در نظر بگیرد و یا از کنار چه مضمونی بیتفاوت عبور کند، زیرا اصولا سرایندگان اهل دانش به رسالت شاعری واقف بوده و شرح وظیفهی خود را بهتر از منتقدین ناآگاه میدانند و نیاز به یادآوری آن مشاهده نمیشود!
بسیار بدیهی است؛ کسانیکه در طول تاریخ ادبیاتی به سعدی هجوم آورده و او را نابهجا نقد کرده، کاری خطا صورت داده و جز سبک کردن خود کار دیگری انجام ندادهاند!
چراکه، سعدی خود بهتر میدانست که به چه مضمونی بسراید تا بهتر بتواند، به ادبیات فارسی خدمت کند و هنر خود را به نمایش بگذارد. دلیل اتهامهای وارد شده به شیخ سعدی همانا درست نشناختن اوست، همانطور که برخی شناخت درستی از فردوسی و حافظ نداشته و ندارند!
از جمله تیر افتراهای بیپایه و اساسی که بهسوی سعدی نشانه رفته است؛
- شاعر نیست، بلکه ناظمی است، بیاحساس و سرودههایش بهدور از آرایش ادبی!
- در آثار خود زبان عربی را به زبان فارسی ترجیح داده است!
- خودبین و خودپرست است
- دارای اشتباهات اندیشهای است
- نداشتن درک صحیح از روایات گذشته
- توجه نکردن به جنایتهای مغول
- دوستی با حاکم زمان
- حماسهای نکردن بوستان و نسرودن اشعار حماسی و مرثیه
- اهانت به جنس مخالف
- دارای اخلاقی منحرف. نظرباز. تردامن
- دارای هزلیات زشت و ناپسند
- دروغهای بیشمار در مورد شیوهی زندگی و سفرهای خارجی خود، بهمنظور خودنمایی!
- کاستیها و اغلاط لفظی در آثار، از جمله؛ بهکارگیری قافیههای نادرست و جمع بستن جمعهای عربی و ...
اما در حقیقت سعدی خداپرست انساندوستِ ظلمستیزی بود که بزرگان از اندیشههای متعالی او سخنهای بسیاری بر زبان راندهاند. در شعر خود از حق مردم دفاع کرده و تلاشش بر این بود تا با خدمت کردن به مردم به خدا نزدیکتر شود.
بنیآدم اعضای یک دیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
گلّهی ما را گله از گرگ نیست
کاین همه بیداد شبان میکند
هر آن کست که به آزار خلق فرماید
عدوی مملکت است او، به کشتنش فرمای
عبادت بهجز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجاده و دلق نیست
تا کسی زبان سعدی را فرانگیرید، نمیتواند، شعر او را درک کند! مثلا گروهی به همین مصرع سعدی؛ (عبادت بهجز خدمت خلق نیست) معترض بوده که "خدمت به خلق خدا" بخشی از "عبادت" است، یعنی چه که فقط خدمت به خلق عبادت بهشمار میرود؟ این گروه متوجه نشدهاند که سعدی در اینجا مبالغهی ادبی صورت داده است. یعنی اینکه خواسته خدمت به خلق خدا را یکی از مهمترین عبادات معرفی کند. برخی دیگر نیز متاسفانه معنای شعر سعدی علیه الرحمه را متوجه نمیشوند و او را زنستیز مینامند و این در حالی است که سعدی در شعر خود صحبت از زن خوب و زن بد کرده است.
زن بد؛ فضل الله نکو لعل آزاد ...ما را در سایت فضل الله نکو لعل آزاد دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : blalazad6 بازدید : 46 تاريخ : سه شنبه 31 مرداد 1402 ساعت: 14:40