فضل الله نکو لعل آزاد

متن مرتبط با «آشنایی با قطعات الکترونیکی pdf» در سایت فضل الله نکو لعل آزاد نوشته شده است

باج به شغاد ندادن یا باج به شغال ندادن؟

  • باج به "شغال" ندادن یا باج به "شغاد" ندادن؟هر دم از این باغ بری می‌رسدتازه‌تر از تازه‌تری می‌رسدهمان‌طور که در مطلب (گرگ باران‌دیده) عرض کردم، گروهی همواره در پی یافتن مطالبی هستند که خلافِ باورها و اندیشه‌های مردم باشد تا با رونماییِ آن در سپهر رایانه‌ی گوگل (فضای مجازی گوگل) و شبکه‌های گروهی جنجال به‌پا کنند و خود را به‌گونه‌ای مطرح سازند. این گروه از این‌که در مطلب‌های خود به مخاطبان خود بگویند، تا کنون در مورد فلان مطلب اشتباه فکر می‌کردید و درست آن چنین است، احساس غرور کرده و گمان می‌کنند، به دلیل پی بردن به چند مورد ادبی (آن هم به گونه‌ای نادرست) در دانش ادبیات فارسی به درجه‌ی متعالی رسیده‌اند، تو گویی از روز ازل به درستیِ تمامیِ مطالبِ هستی آگاهی داشته و دارند. حال اگر پیام‌شان با شاهدمثال همراه و هدف نهایی‌شان بالا بردن سطح آگاهی مردم باشد، باز قابل ملاحظه است اما صد افسوس که بیشترِ این افرادِ خودنما، علاوه بر اینکه راهبرد مناسبی نداشته، دارای سواد ادبی نیز نبوده و در زمینه‌ی ارائه‌ی شاهدمثال و منابع مربوطه تهیدستی بیش نیستند!بدیهی است، منظور از چند سطر یادشده این نیست که از نظر من هر چه مورد تایید عوام و حتا خواص باشد، به‌ضرس قاطع درست است، نه اما کار چنین افراد نیز پخته و مودبانه نیست و چنانچه کسی درست بیندیشد، درمی‌یابد که اصولا خودنمایی شیوه‌ی پسندیده‌ای نیست!بعد از جنجال به‌پا کردن گروهی از این بزرگواران در سپهر رایانه و نادرست دانستن ناآگاهانه‌ی این مصرع سعدی؛ "بنی‌آدم اعضای یک‌دیگرند" و کنایه‌های "خواب زن چپ است" و "گرگ باران دیده" و دیگر موارد، این‌بار نوبت به اصطلاح کنایه‌ای "باج ندادن به شغال" رسید، گویی مَثَل‌ها وحی منزل هستند و نمی‌توانند، به دلیل‌های گونا, ...ادامه مطلب

  • آموزش دستور زبان فارسی با قواعد جدید من‌درآوردی

  • آموزش دستور زبان فارسی با قواعد جدید من‌درآوردی, ...ادامه مطلب

  • آیا واژگان بیگانه می‌بایست با قواعد زبان مربوطه جمع بسته شوند؟

  • آیا واژگان بیگانه می‌بایست با قواعد زبان مربوطه جمع بسته شوند؟این‌که کسی معتقد باشد؛ واژگان بیگانه می‌بایست طبق قواعد زبان مربوطه جمع بسته شود، نشان‌دهنده‌ی این است که نه به دانش زبان‌شناسی اشراف دارد و نه به دانش دستوری واقف است.عبارات فوق کلامی است، ناقص‌الخلقه که جنس آن ناشناخته و نامعلوم است.صریح عرض کنم؛ تاکنون با چنین اظهار نظر ناشیانه‌ای برخورد نکرده بودم!آخر یکی نیست، به ایشان بگوید که قبل از دست به قلم شدن، دست‌کم اندکی مطالعه فرمایند؟! اول اینکه، در گذشته‌تر در مطلبی عرض کرده‌ام، برخی از ادیبان امروزی معتقدند که واژه‌ی "عشق" فارسی است که به زبان عربی راه یافته است. حال از این‌‌ها که بگذریم، چرا ایشان نباید بدانند که واژگان بیگانه، در هر زبان طبق قاعده‌ی زبان داخلی می‌بایست جمع بسته شوند، نه زبان بیگانه!برای نمونه؛ "میدان" واژه‌ای فارسی است که عربها آن را از زبان فارسی وام گرفته‌اند و جمع آن را "میادین" نام نهاده‌اند.‌ پس آنها هم به یکدیگر بگویند؛ "میدان" واژه‌ای فارسی و جمع آن "میدانها" است، نه "میادین" هم‌چنین "دیوان" واژه‌ای فارسی است و عربها جمع آن را "دواوین" می‌گویند! یعنی اینجا عربها باید به یکدیگر بگویند؛ دوستان حرمت ادبیات عرب را به توصیه‌ی بزرگان حفظ کنید. "دیوان" واژه‌ای فارسی است و جمع آن‌را بگوئید "دیوانها" نه "دواوین"؟؟؟؟واقعا به‌حق چیزهای ندیده و نشناخته!با این حساب ما نباید بگوییم؛ "موتورها" چون واژه‌ای انگلیسی است و باید بگوئیم؛ motors "موتورز" هم‌چنین انگلیسی‌ها هم نباید بگویند؛ brother's "برادرز" و باید بگویند؛ "برادرها" چون "برادر" واژه‌ای فارسی است؟!با این حساب حافظ ادبیات فارسی را پاس نداشته و اشتباه کرده که گفته؛اگر غم لشکر انگیزد که خون "عاشقا, ...ادامه مطلب

  • واژگان بر اساس تلفظ مردمان چه زمانی می‌بایست بر زبان جاری شود؟

  • واژگان بر اساس تلفظ مردمان چه زمانی می‌بایست بر زبان جاری شود؟اگر از این‌حقیر پرسیده شود، بی‌درنگ و بدون تردید خواهم گفت؛ بر اساس تلفظ مردمان زمان اکنونی!به این دلیل که شیوه‌ی بیان واژگان هر زبان به مرور زمان تغییر می‌کند و بر کسی روشن نیست که تلفظ اولیه‌ی یک واژه چگونه بوده است. در حقیقت کسانی که معتقدند، در این زمینه باید از پیشینیان پیروی کرد، پاسخ دهند، عقربه‌ی دستگاه زمان‌سنج تلفظ واژه‌های‌شان چه زمانی را نشان می‌دهد؟ یعنی این‌که؛ برای کهن‌ترین تلفظ یک واژه به چه میزان می‌بایست به زمانِ عقب برگشت؟ چهار قرن؟ ده قرن؟ پانزده قرن؟ بیست قرن؟ یا این‌که برای به‌دست آوردن کهن‌ترین تلفظ می‌بایست به زمان هبوط حضرت آدم سفر کرد؟اگر ملاکِ درستیِ تلفظ واژگان به کهنه‌ترین آن است، بنابراین به‌جای گفت‌وگوهای محاوره‌ای روزمره و در نتیجه تفهیم و تفاهم‌ها می‌بایست دائما در حال تحقیق و تفحص باشیم تا دریابیم، کدام یک از تلفظ‌ها از پیشینه‌ی بیشتری برخوردار است، تا با آن پیام خود را افاده کنیم که چنین اقدام، قطعا خطایی است، نسنجیده و بی‌نتیجه!برای نمونه کسانی که می‌گویند؛ تلفظ "چِنین" غلط است و طبق تلفظ پیشینیان باید گفت؛ "چُنین" از کجا معلوم که در گذشته‌تر به‌گونه‌ای دیگر به‌لفظ درنمی‌آمده است؟ با وجود این‌که؛ کتاب‌های علمی و ادبی ایرانیان در چند دوره به آتش کشیده شده (حمله‌ی اسکندر ملعون، حمله‌ی وحشیانه‌ی اعراب مشرک و حمله‌ی مغول‌های خونخوار پلید) چگونه می‌توان به کهنه‌ترین الفاظ دست یافت؟ هدفم از طرح چنین سوالی این است تا مخاطبین را کمی به اندیشیدن وادارم و این پیام را افاده کنم که؛ هیچ‌کس نمی‌داند، باید در چه زمانی سیر کند تا بتواند کهن‌ترین تلفظ‌ واژه‌ای را برای بیان مقصود خود در نظر گیرد!, ...ادامه مطلب

  • آیا شعر باید لزوما نشات گرفته از حوادث تلخ و شیرین دوران شاعر باشد؟

  • بسم الله الرحمن الرحیم. وَإِن يَكَادُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَيُزۡلِقُونَكَ بِأَبۡصَٰرِهِمۡ لَمَّا سَمِعُواْ ٱلذِّكۡرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُۥ لَمَجۡنُونٞ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكۡرٞ لِّلۡعَٰلَمِينَآیا شعر باید لزوما منبعث از حوادث تلخ و شیرین مردم دوران زندگی شاعر باشد؟در گذشته مطلبی خواندم، مبنی بر این‌‌که؛[از این نظر خرده گرفتن بر شیخ سعدی رواست که در زمان حمله‌ی مغول‌ها از کشته‌ها پشته‌ها ساخته می‌شد اما این شاعرِ عاشق و پندآموز به‌جای سرودن اشعار اندوه‌آور، حماسی، رزمی و مرثیه به‌منظور تحریک مردم در راه مبارزه با دشمنان ایران، غزل‌های عاشقانه سرود و این در حالی است که اگر شعر می‌بایست نشات گرفته از اتفاقات و حادثات مردم روزگار شاعر باشد، بنابر همین ملاحظه کردار، گفتار، رفتار و پندار سعدی با چنین قاعده‌ای سر سازگاری ندارد!]☆ممکن است این اظهار نظر به مذاق بی‌تعمقان خوش آید اما در واقع در نظر یک کارشناس فرهیخته‌ی کارکشته کلامی است، ناپخته که می‌تواند، اعتبار ادبیِ حتا افراد سرشناسِ دارای چنین اعتقادی را زیر سوال ببرد!اینکه چرا برخی به‌اصطلاح منتقد، دیواری کوتاه‌تر از سعدی پیدا نکرده و کاسه کوزه‌ی اعتراض‌های ادبی، اعتقادی و اجتماعی همواره بر سر این شاعر مظلوم شکسته می‌شود، پدیده‌ای است، ناشناخته که هنوز کسی به این راز پی نبرده است!دیگران را نمی‌دانم اما این از دوران نوجوانی تاکنون برای من یک معما بوده که چرا تا این حد بر سر این شاعر بزرگ دیوار نقدهای ناشیانه خراب شده و می‌شود!از مدعیانی چون؛ مجدهمگر و امامی هرویِ قرن هفتم گرفته تا کم‌تعمقان مدعی اکنونی!از این روی می‌خواهم، با مجاب کردن افرادی که دارای چنین طرز اندیشه‌ی ناپخته‌ای هستند، خیال‌شان را آسوده کنم و بگویم؛هیچ‌کس مجاز به ت, ...ادامه مطلب

  • آیا (سحرخیز باش تا کامروا شوی) ضرب‌المثل است؟ یا عبارتی است، ساده اما پندآموز؟

  • بسم الله الرحمن الرحیم. وَإِن يَكَادُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَيُزۡلِقُونَكَ بِأَبۡصَٰرِهِمۡ لَمَّا سَمِعُواْ ٱلذِّكۡرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُۥ لَمَجۡنُونٞ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكۡرٞ لِّلۡعَٰلَمِينَآیا (سحرخیز باش تا کامروا شوی) ضرب‌المثل است؟ یا عبارتی است، ساده اما پندآموز؟☆👆☆👆☆👆☆ 👆☆👆☆👆☆👆☆👆☆👆همانطور که ملاحظه می‌فرمایید؛ تمامی سایت‌های فوق از عبارت مذکور به‌عنوان‌ ضرب‌المثل یاد کرده‌اند و این در حالی است که ده‌ها سایت دیگر نیز از چنین اشتباهی غافل نمانده‌اند که معرفی یک‌یک آن در این مقال نمی‌گنجد!به راستی چه انگیزه‌ای موجب می‌شود تا عده‌ای بدون دانش مربوطه دست به قلم شوند و تشنگان ادبیات فارسی را با نوشته‌های‌شان این‌گونه در وادی گمراهی سرگردان سازند؟بارها و بارها در این سایت نظیر همین مطلب را نوشته‌ام و قرار نیست، تک‌تک مطالب دیگران را مطالعه کنم تا ببینم، عبارت مورد بحث‌شان ضرب‌المثل است یا کلامی ساده یا اصطلاح یا ...شاید باور کردنش برای مخاطبین کمی سخت باشد، در یک سایت شخصی نوشته بود؛ (ما یک ضرب‌المثل بدین مضمون داریم که؛ مثبت‌اندیش باش، نه منفی‌باف!)بسیارخب، در اینجا چه مثلی زده شده که ایشان عبارتی ساده را مثل فرض کرده است؟هم اکنون اگر از نظیر چنین فرد پرسیده شود، از لحاظ ادبی به عبارت؛ (هرکس که کارهای نیک انجام دهد، عاقبت بخیر می‌شود) چه می‌گویند، بلافاصله پاسخ می‌دهد؛ ضرب‌المثل! و این در صورتی است که حتا حاضر نیست، دست‌کم قبل از اظهار نظر یا برای پی بردن به حقیقت به امثال و حکم مرحوم دهخدا رجوع کند تا ببیند، آیا عبارت مورد بحثش در آن ضبط شده یا نه! چراکه تقریبا تمامی ضرب‌المثل‌ها، تمثیل‌ها، تمثل‌ها، اصطلاحات و ... در کتاب ایشان آمده است.برای بار چن, ...ادامه مطلب

  • آیا اسم‌هایی که دارای ساختار درست دستوری و معنوی نیستند، می‌بایست ویرایش شوند؟

  • آیا اسم‌هایی که دارای ساختار درست دستوری و معنوی نیستند، می‌بایست ویرایش شوند؟در یکی از صفحه‌های ادبی اینستاگرام خواندم، ادیبی در پاسخ به سوال مخاطبی مبنی بر اینکه؛ با نام‌ها و ترکیب‌های غلط آن‌ چه باید کرد، نوشته بود، تمامی نام‌ها می‌بایست از حیث دستوری و معنوی دارای ساختاری درست باشند و باید به‌طور دقیق با تفحص و تحقیق تمامی واژگان به‌ویژه اسامی زبان فارسی را بررسی کرد و چنانچه مشاهده شود، واژه‌ی مرکبی یا ترکیب نامی چه از حیث ساختاری دستوری و چه از لحاظ معنوی به‌غلط پدید آمده، ویرایش گردد.عرض شود که اصولا چنین کلام بی‌تعمقی از یک ادیب، ابراز عقیده‌ی جالبی به‌نظر نمی‌رسد!اولا؛ از یک‌سو در تمامی زبان‌های این دنیای پهناور چنین پدیده‌ای؛ غلط‌نویسی، غلط‌گویی و به‌کارگیری واژگان نامربوط در جملات و نظایر آن مرسوم است. (مانند؛ عبارات فرانسوی؛ ouvrir le feu به‌معنای "آتش گشودن" در حالی‌که قاعدتا "آب" را باز می‌کنند، نه "آتش" را که هیچ تناسبی با باز شدن ندارد و پرواضح است که عبارت مذکور به‌معنای "شلیک کردن" است. همچنین؛ prendre un Bain به‌معنای "حمام گرفتن" که انگلیسی‌ها هم دقیقا با همین ترکیب می‌گویند؛ to take a bath در حالی‌که "حمام" گرفتنی نیست. فرانسوی‌ها می‌گویند؛ compter sur quelqu' un به‌معنای "حساب کردن روی کسی" که معنای اصلی آن می‌شود؛ "اطمینان خاطر داشتن به کسی" و این در حالی است که از عبارت "حساب کردن روی کسی" معنای دیگری افاده می‌شود. انگلیسی‌ها هم با همین ترکیب می‌گویند؛ to count on فرانسوی‌ها می‌گویند؛ prendre un taxi به‌معنای "تاکسی گرفتن" در حالی که تاکسی گرفتنی نیست و متاسفانه عبارات فوق با ترجمه‌ی واژه‌به‌واژه به همین صورت به‌وسیله‌ی مترجمان ناوارد کم‌تعمق وارد زبان, ...ادامه مطلب

  • میدان یا فلکه یا بازار فروش اجناس

  • میدان یا فلکه یا بازار فروش اجناسروزی یکی از علاقمندان به ادبیات فارسی می‌گفت؛ تفاوت میان "میدان" و "فلکه" در این است که "فلکه" مکانی است، برای دور زدن اتومبیل‌ها اما "میدان" مکان فروش میوه و سبزی و .. است!☆چنین طرز اندیشه‌ای ممکن است، در وهله‌ی اول مورد پسند بی‌تعمقان واقع شود اما با کمی مطالعه و تعمق می‌توان به واقعیت دست یافت!به‌منظور هرچه بهتر روشن شدن موضوع، به‌معنای "فلکه" و "میدان" می‌پردازیم!فرهنگ فارسی معینمیدان[فارسی پهلوی] پهنه‌ی زمین. فلکه. عرصه. محوطه‌ای که چند خیابان بدان وصل می‌شود. (جمع آن میادین) زمین یا محوطه‌ی بازی و مسابقه☆فرهنگ فارسی معینفلکه[عربی] قطعه زمین گِرد. میدان☆حال نکته‌ی جالب اینجاست که ایشان "فلکه" را فارسی و "میدان" را به دلیل اینکه جمع آن از سوی عرب‌ها "میادین" در نظر گرفته شده است، عربی می‌دانست و این در حالی است که عکس چنین تصوری صادق است!همان‌طور که می‌دانید، عربهای چادرنشین در صحرا و بیابان زندگی می‌کردند و چنانچه کسی به جست‌وجو و تکاپو بپردازد، به‌روشنی به این نکته پی می‌برد که عربها تا حدود یک قرن پیش نیز چادرنشین بودند و به‌گفته‌ی یکی از دوستان محققم، هنوز هم برخی از عشایر و قبایل عرب چادرنشین هستند. حتا در دیگر کشورهای خاورمیانه هم چنین پدیده‌ای کم‌وبیش به چشم می‌خورد!همانطور که می‌دانید، واژگان بر اساس نیاز مردم پدید می‌آیند، بنابراین طبیعی است، قومی که خانه‌نشین و دارای کوچه و خیابان نبوده و جز بیابان محوطه‌ای برای زندگی کردن نداشته، نداند، میدان چیست و بعدها این واژه را از فارسی‌زبانان آنهم با معنای تازه‌ای که آن را هم از زندگی ایرانیان کسب کرده، وام گیرد.تا آنجا که به جستجو و تکاپو پرداختم و با دوستان زبان‌شناس به مشاوره پرداخته‌ا, ...ادامه مطلب

  • نوروز ۱۴۰۲ بر تمامی مردم‌ ایران در سرتاسر جهان مبارک باد

  • فضل الله نكولعل آزادشاعر چند مجموعه شعر نويسنده‌ى رمان معروف زير درخت گيلاس ويراستار رمان‌هاى عاشقانه و سروده‌های شاعراناين وبلاگ داراى:غزل‌هاى عاشقانه. اشعار خانوادگى. اجتماعى شيوه‌ى نيمايى. دوبيتى‌ها و رباعيات. آموزش شعر فارسى. مقالات ادبى. شامل: علم عروض و قافيه. معانى و بيان. علم بديع؛ آرايه هاى ادبى. دستورزبان‌فارسى. شناسايى اصطلاحات، واژگان و تركيبهاى غلطتاريخ نصب ابزار آمار بازديد كنندگان ١٣٩۷/١/٢٩ تاريخ‌‌ نصب‌‌‌ ابزار‌‌ آمار‌ بازديدكنندگان ١٣٩۷/١/٢٩ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • نقد چیست و از چه راههایی می‌توان نظریه‌ی خود را اثبات کرد!

  • بسم الله الرحمن الرحیم. وَإِن يَكَادُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَيُزۡلِقُونَكَ بِأَبۡصَٰرِهِمۡ لَمَّا سَمِعُواْ ٱلذِّكۡرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُۥ لَمَجۡنُونٞ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكۡرٞ لِّلۡعَٰلَمِينَنقد چیست و از چه راههایی می‌توان نظریه‌ی خود را اثبات کرد!روزی یکی از آشنایان ادیبم که کارشناس ارشد در رشته‌ی ادبیات فارسی است و همچنان در حال ادامه‌ی تحصیل است، می‌گفت؛ ((چند نظر علمی،ادبی دارم و تعدادی از آن را با چند تن از دوستان صاحب‌نظرم در میان گذاشتم و پشیمان شدم، چون همه سخت بر من شوریدند و اهانت ورزیدند و به‌جای بحث علمی تنها به ذکر شاهدمثال سنتیِ بدون استدلال پرداختند و یا بحث را با اصطلاحات نامربوط غیر ادبی، یعنی؛ انواع ایسم‌ها، اجتماعی، فلسفی، اخلاقی، عرفانی و منطق درآمیختند و موضوع را به بیراهه کشاندند و هرچه گفتم؛ این پاسخ‌ها علمی نیست، به‌گوششان نرفت که نرفت، گویی خود را به خواب زمستانی زده‌اند. دوستانم همواره مطالبم را به دیده‌ی منفی و تمسخر می‌نگرند و دیگر نمی‌دانم، با چه کس و چه کسانی به بحث بنشینم! واقعا نقاد واقعی چه کسی است و می‌بایست دارای چه ویژگی‌هایی باشد. حتا استادانم در دانشگاه گفتند؛ نظرهای تو در زمینه‌ی ادبی می‌تواند، راهگشا باشد، در صورتی‌که آن را به سرانجام برسانی! حال چگونه می‌خواهی نتیجه‌گیری‌های بیشتری بدست آوری، این به تلاش خودت بستگی دارد!))به این دوست گرامی باید گفت؛ (ضمن احترام شدید به منتقدان آگاه که همواره در اندیشه‌ی اعتلای ادبیات فارسی‌اند و قطعا می‌دانند که روی سخنم در این مقالت با آنان نیست) بله، این کاملا طبیعی است. به‌قول معروف؛ خوابیده را می‌شود، با یک تلنگر از خواب بیدار کرد اما کسی که خود را به خواب زده اگر دم گوشش توپ هم شلیک کنند، گویی که, ...ادامه مطلب

  • معانی گسترده‌ی واژگان در عبارات مربوطه!

  • معانی گسترده‌ی واژگان در عبارات مربوطه!بسیاری از واژگان ممکن است، در عبارتی معنایی را افاده کنند و در عبارتی دیگر، معنای دیگری از آن اراده شود. از این روی معنای بسیاری از واژگان را می‌بایست در عبارت‌ها و جمله‌ها جستجو کرد، نه اینکه تنها به فرهنگ واژگان رجوع نمود، چراکه فرهنگها نیز بسیاری از واژگان را بر مبنای مفهومی که در عبارات دارند، معنا کرده‌اند و در این زمینه هیچ واژه‌نامه‌ای کامل نیست!پس این‌که برخی در نوشتارها و سروده‌های‌شان از حروف اضافه یا واژگان چندمعنایی بهره می‌برند که به‌گوش شنونده یا خواننده نامانوس می‌‌آید، دلیلش این است که واژه را در جایگاه یا عبارت اصلی خود به‌کار نبرده‌اند و ممکن است، چنین افراد در پاسخ به معترضین بگویند؛《در فرهنگ واژگان چنین معنایی را یافتیم》اما همان‌طور که جلوتر گفته شد؛ فرهنگ‌ها واژگان را از مفهومی که در عبارات دارند، معنا کرده‌اند! یعنی اینکه؛ گاه عبارات و ترکیب‌ها نقش واژگان را روشن می‌کنند! از قیدهای 《نیز》و《هم》یک معنا برمی‌خیزد اما در زبان فارسی "هم" می‌تواند، پیشوند به‌شمار رود و بشود؛ همکار، همیار، همراه، هم‌کیش و ... اما نمی‌شود، گفت؛ نیزکار، نیزیار، نیزراه، نیزکیش و ....در یک گروه ادبی (فضای مجازی) سراینده‌ای، سروده‌ی خود را در معرض دید دوستان قرار داد که در آن این مصرع توجه مرا به‌خود جلب کرد؛[عشق بر رگ‌های هستی خون ماست]مصرع مذکور معنای روشنی ندارد و علاوه بر آن سراینده‌ی آن به‌گمان خود از "بر" معنای "برای" را افاده کرده که در این مصرع قطعا چنین معنایی از آن اراده نمی‌شود.ایشان وقتی با انتقاد این حقیر روبرو شد که؛ در اینجا "بر" معنای "به‌روی" را می‌رساند، فرمود:((منظور از "بر" به‌معنا, ...ادامه مطلب

  • نوروز ۱۴۰۱ بر تمامی مردم‌ ایران در سرتاسر جهان مبارک باد

  • ان‌شاءالله نوروز سال ۱۴۰۱ سال خوبی برای همه‌ی هموطنان ایرانی‌ام در سراسر دنیا باشد و تمامی مردم جهان در صلح و آرامش کنار یکدیگر زندگی کنند!♧ نوشته شده توسط فضل الله نکولعل آزاد در دوشنبه یکم فروردین ۱۴۰۱ | بخوانید, ...ادامه مطلب

  • تفاوت صفت و موصوف با مضاف و مضاف اليه

  •      از مجموعه مقالات ادبى ( تفاوت صفت &#, ...ادامه مطلب

  • آرايه هاى ادبى فراتر از دستور زبان فارسى

  • آرايه هاى ادبى  بايد پذيرفت كه آرايه هاى ادبى فراتر از دستور زبان هستند . پارادوكس يك آرايه ى ادبى است كه بررونق سخن مى افزايد اما همين آرايه بر خلاف قواعد دستورى است . چرا كه دستور زبان ،  تركيب دو كلمه ى متناقض را نمى پذيرد.ببينيد حافظ ميگويد : اگر از خمر بهشت است و اگر باده ى مست. به قول مرحوم مهدى سهيلى (( حافظ نمى گويد :  باده ى مستى افزا ))  بلكه مى گويد : ( باده ى مست ) يعنى : ماهيت باده م,آرايه,فراتر,دستور,فارسى ...ادامه مطلب

  • تفاوت صفت و موصوف با مضاف و مضاف اليه

  •    از مجموعه مقالات ادبى ( تفاوت صفت و موصوف با مضاف و مضاف اليه )                        Www.lalazad.blogfa.com    تفاوت میان (صفت و موصوف ) و ( مضاف و مضاف الیه )                   چگونه می توان صفت و موصوف را از مضاف و مضاف الیه باز شناخت ؟    صفت و موصوف :              صفت کلمه ای است كه خصوصیات ، اندازه و حالت اسم را بیان می کند !            مانند : ( زن زیبا )  كه در اینجا ( زیبا )  ص,تفاوت,موصوف ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها