لوث کردن واژگان، آرایهی تکرار، تصدیر"لوث" را در لغت معانی گوناگونی است اما در فرهنگ عامیانه؛ بهمعنای از حد گذراندن کاری است که بر اثر تکرار بیش از حد موجب بیارزش شدن و از چشم افتادن آن میشود! بهعبارتی دیگر؛ زمانی که چیزی از فرط تکرار ارزش خود را از دست داده باشد، میگویند؛ لوث شده است!آرمان شاعری و نویسندگی چیست؟بسيارى از شاعران جوان كه از رسالت شعر آگاهى کامل ندارند؛ بهاشتباه بر اين باورند كه تکرار برخی از واژگان موجب رونق سخن میشود و یا اینکه؛ ماهیت شعر بر پایهی گزینش واژگان خوشتراش، بیگانه، نامانوس و مهجور بنا میشود و بهزعم برخی دیگر؛ اين واژگان زيبا و دلانگيزند كه شعر را بوجود مىآورند و این در حالی است كه واژگان، آرايهها، صنایع شعری، قافیهها، لطافت، اعتبار و زيبايى خود را از احساسات و انديشههای آدمی بهدست میآورند.يعنى اینگونه شاعران بهجای اینکه بههنگام آفرینش شعر، تابع احساسات خود باشند و به فرمان احساس و انديشهى خود، واژه، قوافى و آرايههاى ادبى را خلق كنند؛ عكس عمل كرده، بهدنبال واژگان مورد نظرشان میگردند و یا با استخدام آرايههاى نامربوط سعى مىكنند، سرودهی خود را بهعنوان كلامی برتر مطرح سازند!روزگاری شخصی داستان کوتاهی را که خود نوشته بود، برای یکی از دوستان آورد و از او درخواست كرد تا دربارهى آن نظر دهد. من نیز مطلب او را خواندم:((پيرزنى تنها، در بيغولهاى كه در روستايى بهدور از شهر قرار داشت؛ زندگى مىكرد. بيغولهاى ويران! بيغولهاى متروك! بيغولهاى كه هرگاه در آن صداى رعد و طوفان مىپيچيد، بهلرزه میافتاد و در چنین زمانی، پيرزن از ترس ناله سرمیداد و مىگفت:خدايا! بيغولهى من سست و ويران است. بيغولهی مرا از شر باران و طوفان نجات بده!ه, ...ادامه مطلب