مضمونسازی و انسجاماندیشی در شعر چیست؟
برای اینکه بتوان به بهترین نحو به توضیح عملکرد "مضمونسازی" پرداخت، اول میبایست واژهی "مضمون" را معنا کرد!
☆
مضمون
فرهنگ فارسی معین
در میان گرفته شده. معنی. مفهوم. مطلب
★
مضمون
فرهنگ فارسی عمید
آنچه از کلامی مفهوم شود. موضوع کلام. معنی. مطلب
★
عبارات فوق معنای لغوی "مضمون" بود و حال میخواهیم، بهمعنای کاربردی "مضمونسازی" بپردازیم!
معنای دیگر "مضمون"، "درونمایه" و "موضوع" است و "مضمونسازی" در شعر شیوهای است که شاعر در هنگام سرودن میبایست با دنبال کردن موضوعی واحد در سرتاسر شعر و یا دستکم در دو مصراع پیام خود را به بهترین شکل ممکن افاده کند و چنانچه بخواهد، بیتبهبیت "مضمونسازی" کند، میبایست بهگونهای بسراید که اولا؛ از حیث معنا و مضمون میان دو مصرع مربوطه رابطهی تنگاتنگی برقرار باشد!
ثانیا؛ باید ابیات بهدور از تناقض معنوی باشند و پیامی هماهنگ افاده کنند.
به غزلی از استاد حافظ شیرازی اشاره میکنیم؛
دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
کشتینشستگانیم ای باد شُرطِه برخیز
باشد که باز بینیم دیدار آشنا را
دهروزه مِهر گردون، افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
ای صاحب کرامت شکرانهی سلامت
روزی تَفَقُّدی کن درویش بینوا را
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند
گر تو نمیپسندی تغییر کن قضا را
آن تلخوَش که صوفی امُّالخَبائِثَش خواند
اَشهی لَنا و اَحلی مِن قُبلَةِ العَذارا
هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی
کاین کیمیای هستی قارون کُنَد گدا را
سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد
دلبر که در کف او موم است سنگ خارا
آیینهی سکندر، جام می است بنگر
تا بر تو عرضه دارد احوال مُلک دارا
خوبان پارسیگو، بخشندگان عمرند
ساقی بده بشارت رندان پارسا را
حافظ به خود نپوشید این خرقهی مِیآلود
ای شیخ پاکدامن معذور دار ما را
(حافظ شیرازی)
همانطور که ملاحظه فرمودید، در سرودهی فوق هر بیت از لحاظ پیامرسانی مستقل و دارای مضمونی جداگانه است، یعنی؛ مضمونسازی نه در سرتاسر سروده بلکه جز مَقطَع یا خِتام، بیتبهبیت صورت پذیرفته است اما در مجموع، بیشتر ابیات دارای نصیحتهای انسانسازی است. البته برخی سعی کردهاند، غزل فوق را تماما عرفانی و دارای مضمونی یکدست معرفی کنند اما هر کس نظر شخصی خود را بیان کرده که هیچیک را نمیتوان دارای اعتبار ادبی دانست. غزلیات حافظ گاه جز یکی دو بیت با مضمونی واحد، ابیاتی با مضامین مختلف دارد. در غزل فوق نیز اینچنین پدیدهای صورت گرفته است.
شاعر در بیت اول دربارهی درد دل خود صحبت میکند و از صاحبدلان میخواهد، برای مشکل او راه و چارهای بیابند!
در بیت دوم دربارهی توقف و نشستن کشتی (بر گِل) سخن بر زبان میاورد و اینکه در انتظار باد موافق است تا کشتی را بهحرکت درآورد و بتواند، به دیدار آشنا نایل شود.
در بیت سوم به پندآموزی میپردازد و میگوید؛ این دنیای دو روزه فریبدهندهای بیش نیست، حیلهی دنیا را نخورید. بهخود مغرور نشوید و فرصت نیکی کردن به مردم را از دست ندهید.
در بیت چهارم حافظ در خطاب به معشوق خود میگوید؛ ای بزرگوار گرامی! به شکرانهی تندرستی خود برای حتا یکبار هم که شده از عاشق درماندهای دلجویی کن!
در بیت پنجم میگوید؛ آسایش دو جهان در این دو چیز است؛ با دوستان خود جوانمردی و با دشمنان خود سازش کن!
در بیت ششم میگوید؛ هنگام آفرینش، مرا در جایگاه خوشنامی قرار ندادند، چنانچه بر مذاق تو خوش نمیآید، اگر میتوانی، سرنوشت مرا تغییر بده!
در بیت هفتم میگوید؛ شرابی را که صوفی مادر پلیدیها خواند، برای ما لذتبخشتر و شیرینتر از بوسهی دوشیزگان است
در بیت هشتم میگوید؛ در زمان تهیدستی مست کن و خوش باش که در عالم مستی با این اکسیر زندگی گدا خود را قارون تصور میکند.
در بیت نهم میگوید؛ از دستورهای معشوق سر مپیچ، زیرا آتش سوزان تعصب دلبری که در کف او سنگ خارا مانند موم نرم است، ترا همچون شمع به آتش خواهد کشید!
برج دریایی اسکندریه فضل الله نکو لعل آزاد ...ما را در سایت فضل الله نکو لعل آزاد دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : blalazad6 بازدید : 47 تاريخ : دوشنبه 13 شهريور 1402 ساعت: 1:19