☆تصویر فوق مطلب یکی از علاقمندان به ادبیات فارسی است اما متاسفانه دارای اشکالاتی است که میبایست اصلاح شود.اوّلاً؛ عبارت (قسر در رفتن) یک اصطلاح کنایی است، نه یک ضربالمثلتوضیح اینکه؛ ضربالمثل نتیجهای پندآموز دارد که از اصطلاح (قسر در رفتن) چنین نتیجهای گرفته نمیشود!نکتهی مهم دیگر اینکه؛در عبارت ذکرشده، چه مثلی بهچشم میخورد که میبایست آن را ضربالمثل نامید؟متاسفانه بسیاری از دوستان به هر عبارت که برمیخورند، بدون کوچکترین تعمق آن را ضربالمثل نام مینهند و این معضلی است که میتواند، اذهان را به بیراهه بکشاند!ثانیاً؛ایشان تفسیری از مرحوم دهخدا آوردهاند اما به فرهنگ معین نگاهی ولو کوتاه هم نداشتهاند تا از معنای امروزی آن غافل نمانند:فرهنگ فارسی معینقسر در رفتناز حادثه یا مهلکهای جان سالم بدر بردن☆اصطلاح چیست؟لغتی که جمعی برای خود وضع کنند و یا معنایی برای لفظی وضع کنند، غیر از معنای اصلی و معنای موضوع آن!کلمهای که در میان طایفهای از قومی معنای خاص قراردادی آنان دهد.واژهای که به علت کثرت استعمال عمومی، معنایی غیر از معنای اصلی خود را شامل میشود!(لغتنامهی دهخدا)یکی از معانی فرعی "اصطلاح" همانا (اتفاق کردن مردمی برای یک معنای جدید) برای نمونه؛ عدهای باهم قرار میگذارند، کلمهی "خنگ" بهمعنای؛ (اسب سفيد) را به معنی متضاد زيرك یعنی؛ کمفهم، بیخرد، بیشعور، ديرفهم، كمعقل، كودن، سفيه، كندذهن و منگ بکار برند!حال این درست که "قسر" بهمعنای ذکرشده است، اما مردم از آن معنایی غیرحقیقی اراده میکنند. یعنی در فرهنگ عامه از آن معنای (از حادثه یا مهلکهای جان سالم بدر بردن) اراده میشود.ثالثاً؛ فرمودهاند؛ (این کنایه را کمتر بکار ببرید) کمتر یا بیشتر بکار بردن یک اصطلاح کنا, ...ادامه مطلب